بارانی

شیشه پنجره را باران شست، از دل من اما... چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

بارانی

شیشه پنجره را باران شست، از دل من اما... چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

بارانی
آخرین نظرات

در پی کدام آینده، گذشته را گم کرده ام؟

شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۵۰ ب.ظ


صدای نان خشکی محل هنوز در گوشم میپیچد: لوازم کهنه، وسایل از کار افتاده، نون خشکیه، نمکیه...

کاش نان خشکی محلمان داد میزد: درد کهنه، زخم عمیق، روح خشک خریداریم!

من برای تو حکم نان خشکی محلمان را دارم: زخم هایت را، غصه هایت را، دردهایت را، ای کاش هایت را، حسرت هایت را، نداشته هایت را به قیمت روز، نه! گرانتر از همه جا خریدارم، فروشنده ای؟

به یاد کودکی ها در آینده ای بدون تو غرق شده ام!

در پی کدام آینده، گذشته را گم کرده ام، تو میدانی؟

۹۴/۰۶/۲۱
بارانی

نظرات  (۲)

محیا و مریم کهنه...آجی کهنه...😉😉
به نظر من آینده همین امروزه...باید شاد زیست باید...زندگی فراتر از تصورات ماست...در ضمن دل نوشته هات مثل همیشه عالی بود ...مرسی
پاسخ:
وای راس میگی، اونارو یادم رفت!
خیلی لطف داری عزیزدلم، مرسی از حضور گرمت
۲۴ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۱۵ اسما کوچولو
عالی بود آبجی چان عالی ، واقعااااااااااااا ، " در پی کدام آینده گذشته ام را گم کرده ام ؟ " واقعا ، حرف نداشت .
پاسخ:
خیلی ممنون عزیزم، البته به پای نوشته های شما که نمیرسه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی